Fake Mail
حاجی بالاخره تکلیف این تافل صاحاب مرده هم معلوم شد و دوباره از اینجا به بعد با شروع یک ترم ۱۹ واحدی، میشه گفت که دوباره بعد از یک ترم مرخصی برمیگردیم تو سامانهی دانشگاه. امروز پیش یه بنده خدایی بودم که نمیخواس اسمش توی این پست فاش بشه، و خلاصه با هم یاد یه خاطرهای رو کردیم که خیلی حال داد. چون این دوست عزیزی که نمیخواد اسمش فاش بشه، توی این داستانی که میخوام تعریف کنم حضور فعال داره، فعلا بهش میگیم آقای X.
یادمه ترم ۵ بود، ما اکیپ کامپیوتریها هم تا دسته واحد برداشته بودیم و همینجوری کلهخری داشتیم میرفتیم جلو. امتحانا که شروع شد تازه فهمیدیم – گلاب به روتون – چه شکری خوردیم! روز اول، یه امتحان سه واحدی و تخصصی و درست فردای اون روز، امتحان درس «نظریهی زبانها و ماشینها» رو داشتیم. واقعا کلافه بودیم. استاد فولادی هم که اون درس رو ارائه کرده بود، به علت کوتاهی ترم و تعطیلات زیاد، مجبور شده بود حدود ۴ فصل آخر رو توی یک روز درس بده.
خلاصه ۳ روز قبل از امتحان، ۱۴ تا فصل بکر دست نخورده افتاده بود جلوی ما. ما هفت هشت تا کامپیوتری، هی یه نگاه به اسلاید و کتاب میکردیم، یه نگاه به همدیگه، یه نگاه به دوربین… خلاصه ساعت شد ۱۲ شب و هنوز فصل ۱! و بدیش این بود که هرچی هم جلوتر میرفتی، بدتر میشد؛ به خصوص همون مطالب ۴ فصل آخر که تو یک روز جمع شده بود.
آقای X پیشنهاد داد که پایه شین بچهها رو جمع کنیم بریم با دکتر فولادی (که اون موقعها البته مهندس بود) صحبت کنیم و خلاصه یه جوری مخ بزنیم که چهارتا فصل آخر رو حذف کنه. یه بندهخدایی هم برگشت گفت که زور نزنید بابا، از کامپیوتری جماعت بخار بلند نمیشه! بالاخره از اونجا که امیدی به همبستگی بچههای کامپیوتری نبود و اکثریت جمع این رشته رو افراد «پاچه مال»(!) تشکیل میدادن که در صورت بروز هرگونه حرکت، جانب استاد رو میگرفتن، ترجیح دادیم وقتمونو هدر ندیم. از طرفی اون ۴ فصل آخر خیلی ستم بود. این شد که به عنوان چندتا کامپیوتری اصیل، تصمیم گرفتیم برای اولین بار یک حرکت کاملا کامپیوتری بزنیم و خلاصه….
ساعت دو و نیم نصف شب بود، من و ممّد دهقانپور و آقای X، توی راهپله خوابگاه، زیر Access Point وایرلس که تازه نصب شده بود. داشتیم راجع به این صحبت میکردیم که بیایم به استاد فولادی ایمیل بزنیم و ازش بخوایم که حداقل حضور اون ۴ فصل آخر رو کمرنگتر کنه، به بقیهی بچهها هم بگیم همین کارو بکنن. ولی خوب بازم همون بحث بخار و مسائل مربوطه پیش اومد و کنسل شد. خلاصه این وسط من یاد یه تکنولوژی کثیف کامپیوتری افتادم که میتونست راهگشا باشه! و اون چیزی نبود جز FAKE MAIL! «فیک میل» یعنی روشی که به کمک اون میشه با آدرس یک نفر، برای یک نفر دیگه ایمیل فرستاد؛ بدون اینکه لازم باشه پسورد ایمیل این آقای فرستنده رو (که روحش هم از فرستادن ایمیل خبر نداره!) داشته باشیم! خلاصه یکی دو دقیقهای داشتم امکان این کار رو برای دو تا دوست عزیز توضیح میدادم، و بعدش چند لحظهای سکوت و نگاه کردن به همدیگه؛ در حالی که برق کثافتکاری رو توی چشمهای هم میدیدیم!
فقط مونده بود داشتن آدرس ایمیل تمام بچهها، که از طرفشون برای استاد ایمیل بفرستیم و حرکت رو همگانی کنیم! که اونم زحمت اصلیشو مهندس سلیمانی خدابیامرز کشیده بود! اون روزای اول که به همهی بچهها ایمیل زده بود تا از دریافت فایل پروژههاشون مطلعشون کنه، آدرس ایمیل همه رو برای همه فرستاده بود!!! این آقای X هم که علاقهی زیادی به آرشیو کردن تمام اتفاقات داره، از اون قدیما این ایمیلها رو ریخته بود تو یک فایل txt و نگه داشته بود.
مونده بود یک متن کوتاه برای یک درخواست رسمی، از طرف تمام بچههای کامپیوتر! که اونم کار خودم بود! چون ترم قبلش هم که یک بندهخدایی که به ۱ نمره اضافه برای فرار از مشروطی احتیاج داشت، با یک نوشتن و ارسال یک متن برانگیزندهی احساسات از طریق ایمیل، کار طرفو راه انداخته بودم! بالاخره دست به قلم شدیم این ازمون در اومد:
«ضمن عرض سلام و خسته نباشید.
با توجه به کوتاهی زمان کلاس ها در این ترم (همانطور که خود شما بارها اظهار نموده بودید)، و حجم زیاد مطلب، همانطور که دیدیم تدریس بخش زیادی از فصول به روز آخر ترم موکول شد. در این روز فصل های ۱۰ تا ۱۴ به صورت یک سره تدریس شد، هرچند برای ۴ فصل آخر تمرینی در نظر گرفته نشد که این خود باعث سردرگمی بیشتر ما دانشجوبان برای درک این قسمت از درس شده است.
با توجه به اینکه درک بخش زیادی از این درس که درسی کاملا مفهومی است، فرصت و فراغ بال بیشتری می طلبد، و فهم کامل آن در فرصت کوتاه فرجه ها میسر نمی باشد، و از انجا که امتحان این درس، درست در دومین روز آغاز امتحانات برگزار می شود (روز قبل از آن هم امتحان طراحی و پیاده سازی است)، لذا از شما خواهشمندیم که با ضمن توجه به این مشکلات ما، برای طراحی سوالات امتحان از ۴ فصل آخر چشم پوشی کنید.
این تقاضا از طرف تمام دانشجویانی که این درس را برداشته اند، مطرح میشود. بنابراین خواهشمندیم مسئله حجم بالا، فرصت کم، مفهومی بودن درس و بعضا سردرگمی ما را بیشتر مد نظر قرار دهید.
پیشاپیش از توجه و عنایت شما استاد عزیز و گرانقدر کمال سپاسگذاری را داریم.
در ضمن از همین لحظه منتظر دریافت پاسخ شما هستیم!
[ آخر نامه هم اسم ۳۵ نفر از بچهها رو نوشتیم که آدرس ایمیلشونو داشتیم و قرار بود به زور بخار دارشون کنیم!] »
خلاصه بعد ویرایش فنی ممّد دهقان، این متن رو دادیم دست آقای X و قرار شد ایشون از طرف هرکدوم از آدرس ایمیلها، یه دونه Fake Mail بزنه و همین متن رو بفرسته، تا حرکت دسته جمعه به نظر بیاد. البته بماند که روز قبل از امتحان استاد با یک حرکت، تنها نقطه ظعف نقشهی ما رو ترکوند! ایشون که احترام زیادی برای دانشجوها قائل بود، حتی در حالی که با درخواست ما موافقت نکرده بود، تصمیم گرفته بود به تک تک افراد این لیست ایمیل بزنه و جواب بده که نه آقا! از این خبرا نیست!
این شد که تعداد زیادی از این دوستان، یه روز صبح که از خواب بیدار شدن، از همه جا بی خبر، دیدن که استاد براشون ایمیل فرستاده و توش متنی رو که براش فرستاده بودیم دقیقا کپی کرده و زیرش هم نوشته که آقا یا خانوم عزیز! درخواست شما رد میشه و …! همهی این بنده خداها هم فکر کرده بودن که یکی پسورد ایمیلشونو هک کرده و اون متن رو از طرف اونا برای استاد میل کرده!
خلاصه هرچند اون تقاضا رد شد، ولی روز امتحان، من و ممّد و X واقعا ضعیف بودن حضور ۴ فصل آخر رو حس کردیم و پیش خودمون فکر کردیم که حرکت چندان هم بی تاثیر نبوده! بدیش این بود که این کسایی که فکر میکردن هک شدن، صبح تا شب تو خوابگاه راه میرفتن و فحش میدادن به اون فلان فلان شدهای که هکشون کرده! حالا دیگه نمیدونم استاد به خانومهایی هم که از ایمیلشون سوء استفاده شده بود ایمیل زده بود یا نه؛ ولی خوب داستان گذشت و تا همین الان نه بچهها فهمیده بودن چه خبره، نه خود استاد که بنده خدا چقدر صادقانه به اون ایمیل جواب داده بود و برای کلی آدم ارسال کرده بود!
بالاخره به عنوان حرف آخر، برید این امکانات کامپیوتری رو یاد بگیرین مثل همین «فیکمیل»؛ حال میده؛ میشه راحت رابطهی دو نفر رو به هم زد، یا بین دو نفری که روحشون خبر نداره رابطه برقرار کرد، یا هرجور کثیف بازی دیگه! خلاصه هیچ چیزی به اندازهی کثافت کاری فاز نمیده! دیگه گفتیم این دمدمای آخری، کمکم کثافتکاریها رو افشا کنیم و تقاضای حلالیت بکنیم. بالاخره به عنوان تست، فعلا این کوچولوئه رو تعریف کردیم تا ببینیم اگه بر و بچههای همرشته زیاد بهمون فحش نمیدن، بقیهش رو هم کمکم بگیم!
در ضمن هرچی فحش دارین بدین به آقای x که نذاشت اسمشو بنویسم!